جدول جو
جدول جو

معنی گذشت کردن - جستجوی لغت در جدول جو

گذشت کردن
عفو کردن، بخشودن
تصویری از گذشت کردن
تصویر گذشت کردن
فرهنگ فارسی عمید
گذشت کردن(زَ کَ دَ)
عفو کردن. بخشیدن. اغماض کردن. هبه کردن
لغت نامه دهخدا
گذشت کردن
عفو کردن، بخشیدن
تصویری از گذشت کردن
تصویر گذشت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
گذشت کردن((~. کَ دَ))
عفو کردن، بخشیدن
تصویری از گذشت کردن
تصویر گذشت کردن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گذار کردن
تصویر گذار کردن
عبور کردن، گذشتن، برای مثال هردم آنجا گذار می کردم / آب از آن چشمه سار می خوردم (جامی۱ - ۲۲۵)
فرهنگ فارسی عمید
(سِ بُ دَ)
سیر کردن و گردیدن. (آنندراج). گشت زدن:
که تا این زمان هرچه رفت از نبرد
به کام دل ما همی گشت کرد.
فردوسی.
بادۀگلگون بده تا سوی گل گشتی کنم
یار من چون گل به گلگشت چمن بازآمده است.
میر حسن دهلوی (از آنندراج).
چون ظهوری میکنم گشت جنون
زحمت تحصیل حاصل میکنم.
ظهوری (از آنندراج).
، محو و ناپدید کردن. (آنندراج). رجوع به گشت زدن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از گذار کردن
تصویر گذار کردن
عبور کردن، رد شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گشت کردن
تصویر گشت کردن
گردش کردن گردیدن، سیر کردن تفرج کردن، محو کردن ناپدید کردن
فرهنگ لغت هوشیار
رنجه داشتن رانکنیدن آزار کردن آزردن تصدیع دادن عذاب دادن معذب داشتن تعذیب رنجه داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وحشت کردن
تصویر وحشت کردن
نهیبیدن ترسیدن از تنهایی یا از وقوع امری ناگهانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوشه کردن
تصویر گوشه کردن
گوشه کردن ناخن. دردی در گوشه ناخن پدید آمدن عقربک شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرفت کردن
تصویر گرفت کردن
اعراض کردن، مالش دادن ساز تا نغمه لرزان بگوش آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیشت کردن
تصویر پیشت کردن
گفتن پیشت راندن گربه: یکی گربه را از آشپزخانه پیشت میکرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گشت کردن
تصویر گشت کردن
((~. کَ دَ))
سیر کردن، گردیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مذمت کردن
تصویر مذمت کردن
نکوهیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اذیت کردن
تصویر اذیت کردن
آزردن، پژولیده کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از وحشت کردن
تصویر وحشت کردن
ترسیدن، هراسیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مذمت کردن
تصویر مذمت کردن
Deprecate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اذیت کردن
تصویر اذیت کردن
Badger
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کاشت کردن
تصویر کاشت کردن
Graft, Plant, Sow
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کاشت کردن
تصویر کاشت کردن
enxertar, plantar, semear
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مذمت کردن
تصویر مذمت کردن
depreciar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اذیت کردن
تصویر اذیت کردن
доставать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اذیت کردن
تصویر اذیت کردن
belästigen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کاشت کردن
تصویر کاشت کردن
veredeln, pflanzen, säen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مذمت کردن
تصویر مذمت کردن
missbilligen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مذمت کردن
تصویر مذمت کردن
potępiać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کاشت کردن
تصویر کاشت کردن
szczepić, sadzić, siać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اذیت کردن
تصویر اذیت کردن
турбувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کاشت کردن
تصویر کاشت کردن
прививать , сажать , сеять
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مذمت کردن
تصویر مذمت کردن
осуждать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اذیت کردن
تصویر اذیت کردن
dokuczać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کاشت کردن
تصویر کاشت کردن
прищеплювати , садити , сіяти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مذمت کردن
تصویر مذمت کردن
зневажати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اذیت کردن
تصویر اذیت کردن
打扰
دیکشنری فارسی به چینی